عبدالصمد خرمشاهی / وکیل دادگستری
در اصل یکصدوهفتادویکم قانون اساسی تصریح شده است «هرگاه در اثر تقصیر یا اشتباه قاضی در موضوع یا حکم یا در تطبیق حکم بر مورد خاصی ضرر مادی یا معنوی متوجه کسی گردید در صورت تقصیر، مقصر طبق موازین اسلامی ضامن است و در غیر این صورت خسارت به وسیله دولت جبران میشود. در هر
حال از متهم اعاده حیثیت میشود.» در همین رابطه در بند 2 ماده 9 قانون آییندادرسی کیفری سابق نیز ضرر و زیان معنوی را قابل مطالبه دانسته بود که معلوم نیست به چه دلیلی این بند در آییندادرسی کیفری مصوب سال 1378 حذف شد. در مواد 58 و 441و 648 قانون مجازات اسلامی نیز بهنوعی به ضرر معنوی اشاره شده است – ماده 648 چنین میگوید «اطبا و جراحان و ماماها و داروفروشان و کلیه کسانی که به مناسبت شغل یا حرفه خود محرم اسرار میشوند هرگاه در غیر از موارد قانونی اسرار مردم را فاش کنند به سه ماه و یک روز تا یک سال حبس و یا به یکمیلیونو500هزار تا ششمیلیونریال جزای نقدی محکوم میشوند.» همچنین مطابق ماده یک قانون مسوولیت مدنی مصوب سال 1339 متضرر از جرم میتواند از دادگاه محکومیت
مجرم را به جبران ضرروزیان معنوی خویش بخواهد. مطابق این ماده هرکس بدون مجوز قانونی عمدا یا در نتیجه بیاحتیاطی به جان یا سلامتی یا مال یا آزادی یا حیثیت یا شهرت تجاری یا به هر حق دیگری که به موجب قانون برای افراد ایجاد شده لطمهای وارد کند که موجب ضرر مادی یا معنوی دیگری شود مسوول جبران خسارت ناشی از عمل خود است.ماده 9 همین قانون نیز تصریح کرده است هرگاه دختری در اثر اعمال حیله یا تهدید یا سوءاستفاده از زیردست بودن حاضر برای رابطه نامشروع شود، میتواند از مرتکب علاوه بر زیان مادی زیان معنوی نیز مطالبه کند و در پارهای از مواد قوانین مختلف نیز بهصورت مستقیم و غیرمستقیم به جبران خسارت معنوی مجنیعلیه اشاره شد، که طبعا ذکر همه آنها از حوصله این نوشتار مختصر خارج است اما در این رابطه به دو نکته مهم اشاره میکنم اول اینکه همانطوریکه گفته شد و مطابق قوانین یاد شده به متضرر از جرم اجازه داده شده است علاوه بر ضرر و زیانهای مادی، ضرر و زیان معنوی را که بر وی وارد شده از دادگاه مطالبه کند معالوصف در رویه عملی محاکم این موضوع چندان جدی گرفته نمیشود.و این امر شاید ناشی از این امر است که به دشواری میتوان خسارتهای معنوی را تقویم کرد مثلا کسی که به واسطه جرمی لطمه به آبرو و حیثیت و اعتبار او وارد شده است این اعتبار و آبرو را چگونه میتوان اندازهگیری کرد و اصولا آبرو و حیثیت و اعتبار افراد چقدر ارزش دارد آیا در همه افراد این سرمایه معنوی یکسان است یا متفاوت است؟دوم آنکه موضوع اعاده حیثیت و اعتبار که در قوانین یاد شده به آنها اشاره شده چگونه میسر و مقدور است؟ آیا به صرف عذرخواهی و درج حکم در جراید بهنحوی که در ماده 10 قانون مسوولیت مدنی اشاره شده اعتبار و حیثیت افراد قابل اعاده است؟ماحصل کلام اینکه در بحث جبران خسارت معنوی مجنیعلیه هنوز در محاکم ما موضوع آنچنان که باید و شاید جدی گرفته نمیشود و شاید با مرور زمان و وضع قوانین مناسب و قابل اجرا و اطلاع نسبی عامه از حقوق خود تا حدودی این نقیصه جبران شود.
منبع؛ شرق
در اصل یکصدوهفتادویکم قانون اساسی تصریح شده است «هرگاه در اثر تقصیر یا اشتباه قاضی در موضوع یا حکم یا در تطبیق حکم بر مورد خاصی ضرر مادی یا معنوی متوجه کسی گردید در صورت تقصیر، مقصر طبق موازین اسلامی ضامن است و در غیر این صورت خسارت به وسیله دولت جبران میشود. در هر
حال از متهم اعاده حیثیت میشود.» در همین رابطه در بند 2 ماده 9 قانون آییندادرسی کیفری سابق نیز ضرر و زیان معنوی را قابل مطالبه دانسته بود که معلوم نیست به چه دلیلی این بند در آییندادرسی کیفری مصوب سال 1378 حذف شد. در مواد 58 و 441و 648 قانون مجازات اسلامی نیز بهنوعی به ضرر معنوی اشاره شده است – ماده 648 چنین میگوید «اطبا و جراحان و ماماها و داروفروشان و کلیه کسانی که به مناسبت شغل یا حرفه خود محرم اسرار میشوند هرگاه در غیر از موارد قانونی اسرار مردم را فاش کنند به سه ماه و یک روز تا یک سال حبس و یا به یکمیلیونو500هزار تا ششمیلیونریال جزای نقدی محکوم میشوند.» همچنین مطابق ماده یک قانون مسوولیت مدنی مصوب سال 1339 متضرر از جرم میتواند از دادگاه محکومیت
مجرم را به جبران ضرروزیان معنوی خویش بخواهد. مطابق این ماده هرکس بدون مجوز قانونی عمدا یا در نتیجه بیاحتیاطی به جان یا سلامتی یا مال یا آزادی یا حیثیت یا شهرت تجاری یا به هر حق دیگری که به موجب قانون برای افراد ایجاد شده لطمهای وارد کند که موجب ضرر مادی یا معنوی دیگری شود مسوول جبران خسارت ناشی از عمل خود است.ماده 9 همین قانون نیز تصریح کرده است هرگاه دختری در اثر اعمال حیله یا تهدید یا سوءاستفاده از زیردست بودن حاضر برای رابطه نامشروع شود، میتواند از مرتکب علاوه بر زیان مادی زیان معنوی نیز مطالبه کند و در پارهای از مواد قوانین مختلف نیز بهصورت مستقیم و غیرمستقیم به جبران خسارت معنوی مجنیعلیه اشاره شد، که طبعا ذکر همه آنها از حوصله این نوشتار مختصر خارج است اما در این رابطه به دو نکته مهم اشاره میکنم اول اینکه همانطوریکه گفته شد و مطابق قوانین یاد شده به متضرر از جرم اجازه داده شده است علاوه بر ضرر و زیانهای مادی، ضرر و زیان معنوی را که بر وی وارد شده از دادگاه مطالبه کند معالوصف در رویه عملی محاکم این موضوع چندان جدی گرفته نمیشود.و این امر شاید ناشی از این امر است که به دشواری میتوان خسارتهای معنوی را تقویم کرد مثلا کسی که به واسطه جرمی لطمه به آبرو و حیثیت و اعتبار او وارد شده است این اعتبار و آبرو را چگونه میتوان اندازهگیری کرد و اصولا آبرو و حیثیت و اعتبار افراد چقدر ارزش دارد آیا در همه افراد این سرمایه معنوی یکسان است یا متفاوت است؟دوم آنکه موضوع اعاده حیثیت و اعتبار که در قوانین یاد شده به آنها اشاره شده چگونه میسر و مقدور است؟ آیا به صرف عذرخواهی و درج حکم در جراید بهنحوی که در ماده 10 قانون مسوولیت مدنی اشاره شده اعتبار و حیثیت افراد قابل اعاده است؟ماحصل کلام اینکه در بحث جبران خسارت معنوی مجنیعلیه هنوز در محاکم ما موضوع آنچنان که باید و شاید جدی گرفته نمیشود و شاید با مرور زمان و وضع قوانین مناسب و قابل اجرا و اطلاع نسبی عامه از حقوق خود تا حدودی این نقیصه جبران شود.
منبع؛ شرق
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر