۱۳۹۳ بهمن ۷, سه‌شنبه

حضانت فرزندان و سایه خشونت خانگی بر حضانت فرزندان


سایه خشونت خانگی بر حضانت فرزندان
محمد اولیایی فرد وکیل و پژوهشگر

حضانت فرزندان خصوصا فرزند پسر و عدم پرداخت نفقه اولاد که از مصادیق خشونت خانگی محسوب می شود، موضوع جلسه مشاوره ای بود که با مادر جوانی بنام شبنم داشتم.

  شبنم با کودکی در بغل و کودک دیگری در دست به دفتر وکالتم آمد، از او خواستم مشکلش را به طور کامل بیان کند شبنم گفت: من تنها فرزند خانواده هستم و در نازو نعمت بزرگ شدم به همین جهت تا قبل از ازدواج زندگی آرام و بی دغدغه ای داشتم تا اینکه با سینا ازدواج کردم، سینا حسابدار شرکتی بود که من بعد از فارغ التحصیلی در آن مشغول به کار شدم، در همان جا بود که با سینا آشنا شدم و رفته رفته روابطمان گرم و صمیمی شد تا اینکه سینا پیشنهاد ازدواج داد و من هم پذیرفتم، اما خانواده ام از سینا خوششان نمی آمد و با این ازدواج مخالف بودند ولی با اصرار و پافشاری من در نهایت این ازدواج سر گرفت و زندگی مشترک من و سینا  اغاز شد، اما مشکل ما از جایی شروع شد که سینا شرایط ازدواجمان را زیر پا گذاشت زیرا او شرایط مرا برای ادامه تحصیل و اشتغال پذیرفته بود ولی بعد از ازدواج چون این شرایط در عقد نامه قید نشده بود به قول خود وفا نکرد و مرا خانه نشین کرد و مانع ادامه تحصیلم شد، اما این امر تنها موضوع مورد اختلاف ما نبود بلکه  دامنه این اختلاف به موضوعات دیگر هم کشیده شد و روز به روز گسترده تر می شد اما من با ساده لوحی تمام فکر کردم که شاید وجود بچه بتواند دل و فکر ما را به هم نزدیک تر کند به همین جهت به فاصله کمی دو بار حامله شدم، البته برای مدت کوتاهی بعد از تولد اولین فرزندم اوضاع کمی آرام تر شد اما بعد از تولد فرزند دومم، مجددا اختلافات ما  شروع شد ولی این بار بسیار حادتر، در واقع در هیچ موضوعی با هم تفاهم نداشتیم، من  سعی می کردم گذشت کنم ولی هر چقدر کوتاه می آمدم سینا خشن تر می شد و چهره واقعی خودش را نشان می داد، عجیب تند خو شده بود و دائم با الفاظ رکیک به من و خانواده ام توهین و هتاکی می کرد، دست پخت مرا نمی خورد و شب ها دیر و یا اصلا به منزل نمی آمد، با من هیچ معاشرتی نمی کرد و طرز لباس پوشیدن و آرایش و اندام و چهره مرا به مسخره می گرفت و دائم خودش را برای ازدواج با من سرزنش می کرد و هزار مشکل دیگر و در این بین اعتراض من حاصلی جز درگیری لفظی و فیزیکی بین ما نداشت، گاهی شک می کردم که شاید به زن دیگری علاقه پیدا کرده و یا شاید دچار بیماری روحی و روانی شده ولی علت این اختلافات هر چه که بوده اکنون دیگر تحمل این وضعیت را ندارم و تصمیم به جدایی گرفته ام اگر به طلاق توافقی رضایت داد که چه بهتر اگر نه از طریق دادگاه وارد می شوم ولی تنها نگرانی من در مورد حضانت پسر یک و نیم ساله و دختر سه ساله ام است خصوصا در مورد حضانت پسرم سخت نگرانم چون شنیده ام حضانت فرزند پسر تنها تا دو سالگی با مادر خواهد بود، لطفا در این مورد مرا راهنمایی کنید.

به شبنم گفتم: آنچه شما در مورد حضانت فرزند پسر شنیده اید مربوط به گذشته و قبل از سال ۱۳۸۲ بوده تا قبل از این سال طبق ماده ۱۱۶۹ قانون مدنی حضانت فرزند پسر تنها تا دو سالگی با مادر بود و فرزند دختر تا ۷ سالگی و پس از آن فرزند باید به شوهر سپرده می شد و این موضوع البته موجب تضیع حقوق مادر بود زیرا مادر به خاطر اینکه فرزند پسر خود را در دوران طفولیت و پس از شیر خوارگی از دست ندهد یا اساسا در بدترین شرایط حاضر به جدایی نبود و یا در صورت طلاق برای حفظ حضانت فرزند پسر خود مجبور به دادن امتیازات مالی و غیر مالی به شوهر می شد و یا در مقابل دریافت حق حضانت از بسیاری حقوق قانونی ومسلم خود شامل مهریه یا اجرت‌المثل یا نفقه معوقه صرف‌نظر می‌ کرد. اما در سال ۱۳۸۲ با توجه به مصلحت کودک و با توجه به اینکه پدر قادر به حضانت و نگهداری طفل ۲ ساله نبود ماده ۱۱۶۹ قانون مدنی اصلاح شد، این ماده در حال حاضر بیان می دارد ” برای حضانت و نگهداری طفلی که ابوین او جدا از یکدیگر زندگی می‌کنند، مادر تا سن هفت سالگی اولویت دارد و پس از آن با پدر است. تبصره: بعد از هفت سالگی در صورت حدوث اختلاف، حضانت طفل با رعایت مصلحت کودک به تشخیص دادگاه می‌باشد. ” (اصلاحی ۱۳۸۲/۹/۸ مجمع تشخیص نظام) بنابراین طبق این ماده در حال حاضر حضانت فرزندان چه پسر و چه دختر تا ۷ سالگی به عهده مادر گذاشته شده است و پس از آن نیز که حضانت باید به پدر واگذار شود، البته صلاحدید دادگاه با رعایت مصلحت طفل لازم است و ممکن است دادگاه پس از آن نیز فرزند را به پدر واگذار نکند. در واقع با اصلاح این ماده طول مدت حضانت بین مادر و پدر تقسیم شده است، یعنی مادر از بدو تولد تا ۷ سالگی از طفل پسر نگهداری می کند و از ۷ سالگی تا ۱۵ سالگی که پسر به بلوغ میرسد  پدر می‌تواند در صورت موافقت و صلاحدید دادگاه چنانچه مصلحت طفل ایجاب کند حضانت فرزند را به عهده بگیرد. البته دختر در صورت رسیدن به سن ۹ سالگی ( در صورت صدور حکم رشد )  و پسر در صورت رسیدن به سن ۱۵ سالگی از حضانت خارج شده .و شخصاً تصمیم می‌گیرند که در نزد کدامیک از والدین خود یا حتی شخص ثالثی از بستگان خود زندگی کند.

 شبنم: گفت خوشحالم که تا هفت سالگی حضانت فرزندان با من است ولی چگونه می توانم بعد از این سن هم حضانت فرزندان را به عهده داشته باشم و در واقع فرزندان را بعد از این سن به شوهرم نسپارم، پاسخ دادم: اشتباه نکنید حضانت فرزندان برای مادر یا پدر مطلق نیست و استثنائاتی دارد، در مورد محدودیت حضانت مادر ماده ۱۱۷۰ قانون مدنی بیان می دارد ” اگر مادر در مدتی که حضانت طفل با او است مبتلا به جنون شود یا به دیگری شوهر کند حق حضانت با پدر خواهد بود. ” بنابراین جنون و یا ازدواج مجدد مادر حق حضانت او را سلب می کند البته این ماده از آن جهت که شانس ازدواج و تشکیل زندگی مجدد زناشویی  مادر را برای مدت زیادی می گیرد و شاید آثار نامطلوب اخلاقی و اجتماعی داشته باشد قابل انتقاد است اما شاید توافق با شوهر برای ازدواج مجدد و هم زمان ادامه حضانت، این مشکل را حل کند و البته شاید طلاق مادر پس از ازدواج دوم، حضانت را به او بازگرداند، همچنین ماده ۱۱۷۳ در خصوص شرایط سلب حضانت از مادر یا پدر مقرر می دارد ” هر گاه در اثر عدم مواظبت یا انحطاط اخلاقی پدر یا مادری که طفل تحت حضانت اوست، صحت جسمانی و یا تربیت اخلاقی طفل در معرض خطر باشد، محکمه می‌تواند به تقاضای اقربای طفل یا به تقاضای قیم او یا به تقاضای رئیس حوزه قضاییه تصمیمی را که برای حضانت طفل مقتضی بداند، اتخاذ کند. موارد ذیل از مصادیق عدم مواظبت و یا انحطاط اخلاقی هر یک از والدین است:

۱- اعتیاد زیان‌آور به الکل، مواد مخدر و قمار۲ – اشتهار به فساد اخلاق و فحشا ۳- ابتلا به بیماری‌های روانی با تشخیص پزشکی قانونی ۴- سوءاستفاده از طفل یا اجبار او به ورود در مشاغل ضداخلاقی مانند فساد و فحشا، تکدی‌گری و قاچاق ۵- تکرار ضرب و جرح خارج از حد متعارف ،

سپس ادامه دادم: بنابراین چنانچه شما به دادگاه ثابت کنید که همسرتان به واسطه  داشتن یک یا چند مورد از موارد ماده ۱۱۷۳ قانون مدنی صلاحیت حضانت فرزندان را ندارد دادگاه حضانت را از او سلب کرده و به شما خواهد داد ولی باید توجه کنید که فقط حضانت با شماست نه ولایت در واقع حضانت به معنی پروردن و در اصطلاح عبارت از پرورش و تربیت که همان نگهداری مادی و معنوی طفل است. بنابراین حضانت با ولایت که مخصوص پدر و جد پدری است تفاوت دارد. اگر حضانت به مادر سپرده شود ولایت پدر و در غیاب پدر، جد پدری نسبت به کودک تا زمان حیات آنان باقی است. لذا سپردن حضانت کودک به معنی سپردن سایر امور طفل به خصوص امور حقوقی مانند معاملات یا افتتاح حساب بانکی یا خروج از کشور به مادرنیست.

 سپس شبنم گفت:  تا زمانی که حضانت به عهده مادر است آیا پدر قانونا مکلف به تامین معاش فرزندان می باشد ؟ گفتم: بله طبق ماده ۱۱۹۹ قانون مدنی در صورت حیات پدر، نفقه اولاد به عهده پدراست و در نبود پدر یا عدم استطاعت مالی پدر به عهده پدربزرگ و اجداد پدری اولاد است.

بنابراین اگر حضانت فرزند به مادر سپرده شود، پدر یا پدربزرگ باید نفقه فرزند را طبق حکم دادگاه پرداخت کند نفقه اولاد عبارت از هزینه مسکن، خوراک، پوشاک، اثاث البیت وسایر هزینه‌های ضروری از قبیل درمان و تحصیل است واگر پدر ازپرداخت نفقه اولاد خود امتناع کند، به موجب ماده ۶۴۲ قانون مجازات اسلامی به سه ماه و یک روز تا پنج ماه حبس محکوم می‌شود. این ماده بیان می دارد ” هرکس با داشتن استطاعت مالی نفقه زن خود رادر صورت تمکین ندهد یااز تادیه نفقه سایر اشخاص واجب النفقه امتناع کند دادگاه اورا از سه ماه و یک روز تا پنج ماه حبس محکوم می کند ” البته معمولا دادگاه برای تعیین مبلغ نفقه از نظر کارشناسان استفاده می کند که با مبلغ نفقه واقعی تفاوت زیادی دارد و بسیار کمتر از میزان مخارج واقعی نگهداری اولاد است در ضمن پدر یا مادر نمی توانند برای نگهداری از فرزند مطالبه اجرت کنند زیرا طبق ماده ۱۱۶۸ قانون مدنی نگاهداری اطفال هم حق و هم تکلیف ابوین است و در صورت استنکاف از نگهداری فرزند طبق ماده ۱۱۷۲ قانون مدنی دادگاه حکم به الزام خواهد داد.

با خاتمه توضیحات من، شبنم نگاهی به فرزندان خود انداخت و در حالی که غرق در افکار خود بود به همراه فرزندانش دفتر را ترک کرد.

 منبع : خانه امن http://www.khanehamn.org/archives/14655

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر