۱۳۹۳ شهریور ۲۵, سه‌شنبه

فک پلمپ در قانون مجازات اسلامی



فک پلمپ، یک نکته حقوقی برای دامادها
محمد اولیایی فرد وکیل دادگستری

رضا با قرار قبلی به دفتر آمد و علت مراجعه اش را چنین توضیح داد: «یک سال پیش با مونا ازدواج کردم. ماه های اول خیلی خوب بود و اختلافی با هم نداشتیم ولی کم کم اختلافات ما شروع شد. از هیچ لحاظ به هم نمی خوردیم: نه از نظر سطح سواد و نه از نظر خانوادگی و آداب و معاشرت و ...» پرسیدم: «چرا قبل از ازدواج متوجه این تفاوت ها نشدی؟»
گفت: «چون قبل از ازدواج فرصتی برای شناخت هم نداشتیم؛ در واقع ازدواج ما سنتی بود: خواستگاری و بلافاصله عقد یعنی حتی برای مدت کوتاه هم نامزد نبودیم که همدیگر را بشناسیم.» رضا ادامه داد: «به هرحال اختلافات ما روز به روز شدید تر می شد و مونا هم هر چند روز یک بار و پس از هر دعوا، چند روزی قهر می کرد و به خانه پدرش آقای نوری می رفت تا اینکه چند روز پیش، بعد از آخرین دعوا و قهرش، تلفنی از منزل پدرش با من تماس گرفت و گفت که فکرهایش را کرده است و دیگر به زندگی مشترک برنمی گردد و قصد جدایی دارد و از من تقاضا کرد که توافقی از هم جدا شویم. در ضمن گفت که مهریه و جهیزیه او را باید بدهم. من هم با ناراحتی و از سر لجبازی به او گفتم طلاقی درکار نیست و هر چیزی می خواهی از دادگاه بگیر؛ من چیزی به تو نمی دهم. چند روز بعد از این گفت و گو، یک روز صبح که سر کار بودم، مادرم که در طبقه اول ما زندگی می کند به من زنگ زد و گفت که ساعتی پیش مونا و پدرش به همراه چند مامور از دادگاه خانواده به منزل ما آمده اند و پس از صورت برداری از لوازم خانه، اتاق ها را پلمپ کردند. با شنیدن این موضوع سریع به خانه رفتم. مامورین رفته بودند و اتاق ها از طرف دادگاه خانواده پلمپ شده بود و نامه ای هم برای من گذشته بودند. نامه را خواندم و متوجه شدم که مونا طی دادخواستی از دادگاه تقاضای استرداد جهیزیه اش را کرده  و دادگاه هم تا صدور حکم نهایی  بنا به درخواست مونا برای عدم دسترسی من به جهیزیه، دستور صورت برداری از لوازم خانه و پلمپ اتاق ها را صادر کرده است.  البته من حساسیتی در این مورد نشان ندادم چون موضوع کاملا قانونی بود و من هم منتظر برگزاری جلسه دادگاه شدم ولی ماجرا به اینجا ختم نشد. چند روز بعد از این موضوع، مونا و پدرش در غیاب من به منزل آمدند و با شکستن پلمپ به صورت کاملا غیرقانونی جهیزیه را از منزل خارج کردند. حالا من تصمیم دارم شکایت کنم. حقوق قانونی من چیست و چگونه و به استناد چه قانونی می توانم شکایت کنم؟» به رضا گفتم: «اگر مونا اموال شما را برده باشد، جرم بزرگی مرتکب شده ولی اگر فقط جهیزیه خودش را برده، شما نسبت به اموال برده شده ادعایی ندارید. حق قانونی شما این است که می توانید از پدر مونا به علت شکستن پلمپ شکایت کیفری کنید زیرا طبق ماده ٥٤٣ قانون مجازات اسلامی "هر گاه محلی یا چیزی بر حسب امر مقامات صالح رسمی مهر یا پلمپ شده باشد و کسی عالما و عامدا آنها را بشکند یا محو نماید یا عملی مرتکب شود که در حکم محو یا شکستن پلمپ تلقی شود، مرتکب به حبس از سه ماه تا دو سال محکوم خواهد شد. در صورتی که مستحفظ آن مرتکب شده باشد، به حبس از یک تا دوسال محکوم می شود و اگر ارتکاب به واسطه اهمال مستحفظ واقع گردد، مجازات مستحفظ یک تا شش ماه حبس یا حداکثر ٧٤ ضربه شلاق خواهد بود.» به هر صورت چون مونا صرفا جهیزیه خودش را برده بود، رضا را متقاعد کردم که موضوع را پیچیده تر نکند و از مونا شکایتی نکند و تنها از آقای نوری (پدر مونا) جهت شکستن پلمپ طرح شکایت کند. با موافقت رضا چند روز بعد به استناد ماده ٥٤٣ قانون مجازات اسلامی علیه آقای نوری به اتهام شکستن پلمپ شکایتی طرح کردم که پس از تکمیل پرونده و اقرار آقای نوری و صدور کیفر خواست، پرونده برای رسیدگی به دادگاه رفت. در جلسه دادگاه دفاعیات آقای نوری مبنی بر اینکه شکستن پلمپ صرفا برای بردن جهیزیه دخترش بوده مورد قبول قرار نگرفت و دادگاه با استناد به ماده ٥٤٣ قانون مجازات اسلامی و با توجه به وضعیت جسمی آقای نوری، وی را به ٢٠٠ هزار تومان جزای نقدی بدل از حبس محکوم کرد. البته بعدها از رضا شنیدم که با مونا به توافق رسیده و در برابر بخشش مقداری از مهریه،  او را طلاق داده است.
منبع : http://iranwire.com/blogs/9530/6230/

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر