۱۳۹۲ دی ۳۰, دوشنبه

فرشته بی بال عدالت

مركز حاميان حقوق بشر، حميد مافى -
كانون وکلای دادگستری ایران از جمله نهادهای صنفی است که در سه دهه گذشته حاکمیت جمهوری اسلامی ایران
کوشیده‎است فعالیت آن را محدود کند. نخستین اقدام برای دخالت دولت در کانون وکلا را شورای انقلاب انجام داد. شورای انقلاب در خرداد ماه ١٣٥٩، ماده واحده پاکسازی کانون وکلای دادگستری را تصویب و اجرایی کرد.
بر اساس این ماده واحده «به شورای سرپرستی وزارت دادگستری اجازه داده می شود به منظور تصفیه و پاکسازی در کانون وکلاء، هیاتی مرکب از پنج نفر از وکلای دادگستری برای تصویب به شورای انقلاب پیشنهاد کند و تا تصفیه کامل در کانون وکلای دادگستری، انتخابات هیئت مدیره جدید برگزار نمی‎شود وهئیت مدیره فعلی کانون وکلای دادگستری کماکان اختیارات قانونی خود را خواهد داشت.»

در دهه ١٣٧٠ خورشیدی حاکمیت یک‎بار دیگر استقلال کانون وکلا به عنوان یک نهاد صنفی را نشانه گرفت. بر اساس این قنون که در سال ٧٦ به تصویب رسید، بررسی صلاحیت نامزدهای عضویت در هیات مدیره کانون وکلا به دستگاه قضایی و دادگاه عالی انتظامی قضات سپرده شد.

در دهه ٨٠ خورشیدی ماده ١٨٧ برنامه سوم توسعه، امکان موازی سازی حاکمیتی برای کانون وکلا را فراهم آورد و دستگاه قضایی اجازه صدور پروانه وکالت را دریافت کرد تا علاوه بر کانون وکلای دادگستری، یک نهاد موازی همسو با دستگاه قضایی شکل بگیرد. هم اکنون نیز لایح جامع وکالت گام نهایی برای تسلط و افزایش نظارت حاکمیت و مداخله دستگاه قضایی در کانون وکلا است.

در چنین شرایطی و در حالی که معاون وزیر دادگستری از بازنگری لایحه جامع وکالت خبر داده است، کانون وکلای مرکز آماده برگزاری انتخابات هیات مدیره می‎شود. صلاحیت نامزدهای این انتخابات نیز باید توسط دادگاه عالی انتظامی قضات تائید شود و این دادگاه می‎تواند از نهادهای امنیتی و نظامی در بررسی صلاحیت نامزدهای عضویت در هیات مدیره کانون وکلا استعلام کند. در انتخابات گذشته کانون وکلا، تعدادی از نامزدها توسط دادگاه انتظامی قضات رد صلاحیت شدند.

آن‎گونه که محمود علیزاده طباطبایی گفته است، انتخابات هیات مدیره کانون وکلای مرکز ایران تا دو ماه دیگر برگزار خواهد شد و هم اکنون دادگاه عالی انتظامی قضات در حال بررسی صلاحیت نامزدهای عضویت در هیات مدیره است.

نظارت دادگاه عالی انتظامی قضات بر صلاحیت نامزدهای هیات مدیره کانون وکلا در سال‎های گذشته با اعتراض وکلای مستقل و مدافعان استقلال کانون وکلا و نهادهای صنفی روبرو شده‎است. محمد اولیایی فرد، وکیل دادگستری و از اعضای کانون وکلای مرکز در گفت و گو با مرکز حامیان حقوق بشر می‎گوید: « بررسی صلاحیت نامزدهای هیات مدیره کانون وکلا از سوی دادگاه عالی انتظامی قضات، یک نظارت استصوابی تحمیل شده بر کانون وکلا و استقلال نهاد وکالت است. چرا که در این فرایند معمولا بسیاری از وکلای شایسته که می‎توانند و باید در جایگاه هیات مدیره باشند، رد صلاحیت می‎شوند.»

او می‎گوید: « دخالت دادگاه عالی انتظامی قضات در بررسی صلاحیت نامزدهای هیات مدیره کانون وکلا به قانون کیفیت اخذ پروانه وکالت در سال ٧٦ باز می‎گردد.» بر اساس تبصره ١ ماده چهارم این قانون « مرجع رسیدگی به صلاحیت نامزدها، دادگاه عالی انتظامی قضات بوده که مکلف‎ است ظرف حداکثر دو ماه ضمن استعلام سوابق از‌مراجع ذیربط، صلاحیت آنان را بررسی و اعلام نظر کند و مراجع ذیصلاح قانونی که از نامزدها، سوابق یا اطلاعاتی دارند در صورت استعلام موظف به‌ اعلام آن هستند.»

اولیایی فرد معتقد است که «این مساله استقلال وکلا و کانون وکلا را نقض می‎کند. کسانی که از صافی دادگاه عالی انتظامی قضات عبور می‎کنند، معمولا باید با دستگاه قضایی هماهنگ باشند و استقلال عمل ندارند.»

قانون جامع وکالت استقلال وکلا را نشانه گرفته است

معاون پارلمانی وزیر دادگستری جمهوری اسلامی ایران از بازنگری دولت در لایحه قانون جامع وکالت خبر داده و گفته است که پس از بازنگری و اخذ نظر قوه قضائیه این لایحه برای تصویب به مجلس ارائه خواهد شد.

علی میرکوهی در حالی از بازگشت دوباره این لایحه به مجلس خبر داده است که محمود احمدی‎نژاد یک‎بار از امضاى این لایحه به دلیل مغایرت با قانون اساسی خودداری کرد. اگر چه سعید باقری عضو کمیسیون‌ رسیدگی‌کننده به لایحه جامع وکالت رسمی در هیات دولت گفته است که پس از تغییرات اعمال شده و نامه‎نگاری تعدادی از وکلا، رئیس دولت در آخرین روزهای کاری این لایحه را امضاء کرده است.

حال در دولت یازدهم قرار است که این لایحه یک‎بار دیگر به مجلس فرستاده شود. همین مساله سبب شده‎است که تعدادی از وکلای ایرانی در نامه‎ای از رئیس دولت بخواهند که در تدوین آن از دیدگاه کانون وکلا، وکلا و کارشناسان حقوقی و قضایی مستقل استفاده کند و مانع از خدشه‎دار شدن کانون وکلا شود.

صالح نیکبخت، وکیل‎دادگستری و از اعضای کانون وکلای مرکز در باره پیامدهای تصویب این لایحه می‎گوید:« متاسفانه بر اساس لایحه جدید، کانون وکلا از وضعیتی که وکلای مستقل می‎خواهند تا به عنوان یک نهاد مستقل صنفی عمل کند، خارج می‎کند و بیش از گذشته وکلا و نهاد وکالت را زیر نظر قوه قضائیه قرار می‎دهد.»

او معتقد است: « با تصویب این لایحه استقلال وکلا هم به لحاظ حرفه‎ای و هم به لحاظ سازمانی از بین می‎رود. اگر سازمان صنفی وکلا زیر نظر یک نهاد دولتی یا قوه قضائیه باشد، وکلا همواره در وضعیت خوف و هراس قرار خواهند گرفت. و وكيل هراس دارد از این که اگر از حقوق ستمدیدگان یا افرادی که حتی محکوم شده‎اند و حقوق آن‎ها نقض شده است، دفاع کند و در این مسیر مرتکب رفتاری شود، پروانه وکالت او نقض شود و از وکالت محروم شود.»

محمد اولیایی فرد، هم در این باره با صالح نیکبخت هم‎عقیده است. او می‎گوید:« با تصویب این لایحه همین استقلال کاغذی کانون وکلا و وکالت از بین خواهد رفت. اگر استقلال وکلا گرفته شود و پروانه فعالیت آن‎ها از سوی دادگستری و قوه قضائیه تصویب شود، وکیل محدود می‎شود و نمی‎تواند دفاع از پرونده‎هایی را بر عهده بگیرد که ممکن است با دستگاه قضایی اصطکاک داشته باشد.»

این وکیل دادگستری که پس از انتخابات سال ٨٨ در ایران به زندان محکوم شده، معتقد است که نگاه امنیتی بخشی از حاکمیت به وکلای مستقل سبب برنامه‎ریزی برای محدودیت فعالیت کانون وکلا و کنترل بیشتر نهادهای حکومتی بر آن شده است. او می‎گوید: « وکلا مسیح قانون به دست هستند. بر اساس سوگندنامه‎ای که دارند، وظیفه‎اشان ایجاب می‎کند که به واسطه قانون از کسانی که حقوق‎شان نقض شده است دفاع کنند. متاسفانه حاکمیت دفاع وکلا از موکلان و شهروندانی که حقوق‎شان نقض شده را به فعالیت علیه امنیت ملی تعبیر می‎کند و به استناد همین دفاعیات، از وکلا اپوزیسیون سیاسی می‎سازد. در حالی که وکلا اپوزیسیون نظام نیستند، آن‎ها مخالف نقض حقوق انسانی شهروندان هستند و با سیستم و قانونی که حقوق بشر را نقض کند از راه قانونی مخالفت می‎کنند.»

مشاوران موقتی که حاکمیت بر نهاد وکالت تحمیل کرد

ماده ١٨٧ برنامه سوم توسعه این فرصت را برای قوه قضائیه فراهم کرد تا اقدام به صدور پروانه وکالت کند. اگر چه هم‎اکنون برنامه پنجم توسعه در حال اجرا است، اما قوه قضائیه همچنان به صدور پروانه وکالت برای فارغ التحصیلان رشته حقوق و فقه و حقوق از مسیر دیگری غیر از آزمون کانون وکلا اقدام می‎کند و نهاد موازی کانون وکلا را روز به روز فربه‎تر می‎کند و حال نیز اصرار دارد که اعضای کانون مشاوران ماده ١٨٧ در کانون وکلا پذیرفته شوند.

صالح نیکبخت این پافشاری حاکمیت برای ادغام این دو نهاد را یک اراده برای از بین بردن کامل استقلال وکلا می‎داند و می‎گوید: « مانند بسیاری دیگر از نهادها در جمهوری اسلامی، در حوزه وکالت هم سال‎هاست که دو نهاد موازی فعالیت می‎کنند، یکی کانون وکلا با ٢٦ دفتر استانی و یک کانون وکلای مرکزی که از پیش از انقلاب وجود داشته و یکی هم همین کانون مشاوران که از ابتدای دهه ٨٠ تشکیل شد و در ابتدا قرار بود تنها مشاوره بدهند اما آرام آرام تبدیل شدند به وکیل و یک نهاد دیگر را به موازات کانون وکلا به وجود آوردند.»

او می‎گوید : « ساز و کار کانون وکلا را خود وکلا به وجود آوردند اما ساز‎و‎کار و تشکیلات این نهاد را دادگستری و دستگاه قضایی تعیین می‎کند و علیرغم اعتراض‎هایی که در سال‎های گذشته صورت گرفته، این نهاد همچنان وجود دارد و می‎خواهند آن را به کانون وکلا پیوند بدهند.»

نیکبخت می‎گوید: « به نظر می‎رسد به طور کلی یک اراده وجود دارد برای این که کانون وکلا با این وضعیت دیگر وجود نداشته باشد و تنها همان یک سازمان زیر نظر قوه قضائیه فعالیت کند. اما حتی اگر فرض را بر این بگذاریم که چنین اراده‎ای وجود ندارد، به دلیل این که تعداد کسانی که از محل ماده ١٨٧ پروانه مشاوره و وکالت دریافت کرده‏اند، بیشتر است، آن‎ها در انتخابات پیروز می‎شوند و کانون وکلا اگر به صورت مستقیم تحت کنترل قرار نگیرد، به صورت غیر مستقیم استقلالش را از دست خواهد داد.»

محمد اولیایی فرد هم فعالیت کانون مشاوران ماده ١٨٧ را غیرقانونی می‎داند و می‎گوید: « شکل‎گیری این کانون بر اساس برنامه سوم توسعه بوده و سال‎هاست که این برنامه به پایان رسیده و این کانون دیگر ردیف بودجه‎ای ندارد، برای همین ادامه فعالیت این نهاد غیرقانونی است و حتی مجلس ششم یک‎بار این قانون را ملغی کرد اما شورای نگهبان مانع شد.»

او می‎گوید: « اگر چه در ظاهر این اقدام برای اشتغال‎زایی بود اما در باطن آن یک اراده سیاسی وجود داشت برای تربیت وکلا وابسته به قوه قضائیه به صورت فله‎ای تا هم کانون وکلا تضعیف شود و هم وکلایی وابسته به قوه قضائیه وجود داشته باشند تا در مواقع مناسب از آن‎ها استفاده شود.»

این وکیل دادگستری با اشاره به دادگاه‎های علنی تعدادی از متهمان پس از انتخابات سال ٨٨ می‎گوید: « همان‎طور که در دادگاه‎های نمایشی دیدیم، وکلای مستقل حاضر به شرکت در این دادگاه نبودند، چون این‎چنین دادگاه‎هایی را غیرقانونی می‎دانستند اما بسیاری از کسانی که از محل ماده ١٨٧ مجوز وکالت گرفته بودند، در این دادگاه‎ها حاضر شدند.»

فرشته عدالت بی بال

تلاش حاکمیت برای افزایش دخالت در کانون وکلا و وابسته کردن آن به دستگاه قضایی در سال‎های گذشته تنها به تصویب قانون و موازی‎سازی نهادی خلاصه نشده است، بلکه حاکمیت برخی از وکلای دادگستری را از ادامه فعالیت محروم و آنان را به زندان محکوم کرده است.

وکلای دادگستری در ایران تنها به خاطر پیگیری حقوق موکلان خود مورد خشم دستگاه قضایی قرار گرفته‎اند. سکوت کانون وکلا در برابر این رفتار دستگاه قضایی با اعتراض خانواده وکلای زندانی و برخی از وکلای مستقل روبرو شده‎است. تعدادی از وکلای مدافع حقوق بشر ایران به تازه‎گی در نامه‎ای به هیات مدیره کانون وکلای مرکز از هیات مدیره این کانون خواستار توضیح شده‎اند.

محمد اولیایی فرد که معتقد است وکلای مستقل تنها به خاطر دفاع قانونی و بر اساس شرافت حرفه‎ای خود از موکلان ستم دیده دفاع می‎کنند و در همین رابطه با دستگاه قضایی به اصطکاک می‎رسند، می‎گوید: «اقدامات حاکمیت برای از بین بردن استقلال کانون وکلا معنای جز نقض صریح دادرسی عادلانه ندارد. دادرسی عادلانه دو بال دارد، یکی دستگاه قضایی و قضات مستقل و دیگری هم وکلای مستقل، اما متاسفانه نه دستگاه قضایی و قضات در رسیدگی به جرایم سیاسی استقلال دارند و نه اجازه کار به وکلای مستقل را می‎دهند.»

او می‎گوید :« متاسفانه یک بال فرشته عدالت در ایران پیش از این هم کار نمی‎کرد اما حالا بخشی از حاکمیت به دنبال برچیدن بال دوم که همان وکلای مستقل‎ند، است و وکلا باید با استفاده از ساز و کارهای قانونی و رایزی مانع از بین رفتن استقلال کانون
وکلا شوند.»
منبع :http://cshr.org.uk/human-rights-portal/1717

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر